۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

ما این را ندیدیم. ما این را نمیخواستیم. تقصیر ما چیست؟ (میم ح میم دال)
----

فرض را بر آن بگذارید که اتفاقی افتاده است و کسی شاید سهوا به علت تندروی های بیش از حد در رفتارهایش و به جهت حمایتش از کسانی که نمیتواند باور کند در زمینه ای یا اشتباه میکرده اند یا نظر سوء داشته اند به جایی رسیده است که متوجه شده است تاثیر نه چندان قابل چشم پوشی در وارد شدن فشار روحی یا شکنجه روانی شخصی دیگر داشته است. در این حالت از خود میپرسد، من این را ندیدم. من این را نمیخواستم. یا بلند فریاد میزند تقصیر من چیست؟ شاید آرزویی را در سر میپرورانده است. شاید به خاطر اصلی از اصول اعتقادی اش این کار را کرده است. شاید به چیزی باور داشته است که حالا به این نتیجه رسیده است که باورش صد درصد درست نبوده است. راستی هیچ باور صد درصدی در دنیا وجود دارد؟ صد درصد یعنی چه؟ این اتفاقها هر چند وقت یکبار میافتند بدیهتا. ما این را ندیدیم. ما این را نمیخواستیم. تقصیر ما چیست؟ از من میپرسید؟ تقصیر شما فعالیت حزبی در قالبی سست و ناپایدار است. تقصیر شما پای گذاشتن در فضایی است که در آن احتمال ظلم به شخصی میرود اما شما به هر دلیل به این احتمال توجهی نمیکنید. تقصیر شما ساده انگاری است. تقصیر شما این است که به این فکر نمیکنید آدمیزاد همیشه میتواند اشتباه کند. تقصیر شما این است که پا را فراتر از آن چیزی که باید گذاشته اید. و حالا تقصیر شما این است که نمیدانید با اشتباه خود چه باید بکنید. تقصیر خیلی هایی که به این وضعیت میرسند تلاش دوباره و بیش از حد با آگاهی کامل از ظالمانه بودن تلاش خود برای متهم جلوه دادن مظلوم است. تقصیر خیلی های دیگرتان اینکه روی پای خود ایستادن را خیلی سخت میپندارید. بگذریم. قصد من خیلی برشمردن تقصیرات کسی نیست. در چنین شرایطی میتوان به بهینه سازی رویکردها در آینده اندیشید. البته این اقدامی است که از همه کس بر نمی آید. بخصوص از کسانی که منافع خود را در خطر میپندارند. قشری که با تعاریف در تضادند و خود متولی تعاریف. هر چند کم، همیشه انگیزه دارند که بازی را دوباره بدست گرفته و دست اندر کار حربه ای دیگر باشند.

پی نوشت: آنکه خواننده را شناخت، دیگر برای خواننده کاری نکرد. صده ای دیگر با چنین خوانندگان یعنی گندیدن جان. (چنین گفت زرتشت اثر نیچه)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر