جرات داری سه نقطه بگذار ته حرفهایت، مثل همیشه، مثل همه آن حرفهایی که تهشان سه نقطه میگذاشتیم و تهشان سه نقطه معنی میداد. زبان با وجود سه نقطه مشکل نداشت. مدتهای زیادی از سه نقطه استفاده میکردند. اینطور برداشتها از حرفها نمیشد. اینطور دسته بندی ها وجود نداشت. همه سه نقطه بودند. تا روزی که خیلی ها از سه نقطه بدشان آمد. خواستند این نقطه ها را کم کنند. شاید انگار دنیا روی سرشان زیادی سیاه شده بود. رفته بودند قاطی آدمهای آنطوری. تصمیم گرفتند نقطه ها را کم کنند. شاید دردی ازشان دوا شود. خیلی فکر نکرده بودند که این نقطه ها نیستند که واقعا از همه چیز مهم تر هستند. این آدمهایی که سه نقطه مینوشتند بودند که یک کار دیگری میکردند...
۱۳۹۱ آذر ۹, پنجشنبه
۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه
تقدیم به ایشان
آدرس من را بلدی؟ خیلی وقت است خودم را پیدا نمیکنم. بیا مثل دوتا پرسپولیسی بنشینیم مرد و مردانه صحبت کنیم!
۱۳۹۱ آذر ۷, سهشنبه
۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه
شاس دیگر
فاضل تو سر شاس نبودی
سرشاس چو آس و پاس نبودی
...
فاضل سر تو شوشه شور است
شورش ز سر شور شلمشس تو نبودی
...
فاضل سر سفره آبی و نانی و
عشقی و کاهی و آهی و خاکی و باهی و لاهی و ساهی و هاهی و .. (دو نقطه)
...
فاضل ز سر شاس تو سر شاس نبودی
فاضل ز شلمشس به تو تکبیر نمودیم
...
بادی و راهی و آهی و کاهی و هاهی و هوهی و هی هی!
فاضل ز سرت شاس شلمشاس نبایید!
...
فاضل سر داسی و ماهی و هاهی و هوهی و ..
۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه
شاس سوم
این شاس من، ای شاس من
ای وای بر بی شاس من
....
شاسم دگر بیشاس شد
از شاس سرنشناس شد
....
آن شاس بی شاسش بگو
شاسی سلامت میکند
....
شیشش بگو هفتش بگو
شیشه شکستش را بگو
....
کاهش بگو آهش بگو
آن گاو نر بی شاس شد
....
ای شاس سرگردان بدی
آن شاس با مستان بدی
....
از شاس بیگاهش بگو
از کار شهشاسش بگو
....
ای شاس دیگرگون شدی
مایه تعجب دیگران شدی
....
آن شاس دیوانست او
او شاس بی شاس است او
....
او را بگو او را بگو
گل گل بلا گول گول گرا
....
ای گوگول قشنگم
بیا دورت بگردم!
پی نوشت:
....
همه کس طالب شاس است
چه شاسکول چه مشنگ
.....
همه کس طالب شاسی است
چه بلبل چه پلنگ
....
همه کس اسکل ناز است
همش شاس نهان است
....
شلم شوربا شدی ای شاس
چرا شاسکول نبود آن کس؟
....
شاسی به در میکده روزی رفت،
سرگشته و حیران
گفت ساقی کرمی کن
ساقیا، دست تو خوب است
دست من خوب نیست
ساقیا رحمی کن
ساقی گفت ... (بیلاخ!)
پی نوشت:
....
همه کس طالب شاس است
چه شاسکول چه مشنگ
.....
همه کس طالب شاسی است
چه بلبل چه پلنگ
....
همه کس اسکل ناز است
همش شاس نهان است
....
شلم شوربا شدی ای شاس
چرا شاسکول نبود آن کس؟
....
شاسی به در میکده روزی رفت،
سرگشته و حیران
گفت ساقی کرمی کن
ساقیا، دست تو خوب است
دست من خوب نیست
ساقیا رحمی کن
ساقی گفت ... (بیلاخ!)
۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه
۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه
عجیب نبود؟
به نظر شما عجیب نبود که در واقعه کربلا که هفتاد و دو تن تا ته شهید شدند امام زین العابدین به علت سرماخوردگی شرکت نکرد؟ و بعد از واقعه از سپاه شمر و یزید جان سالم به در برده و امامت شیعیان را برعهده گرفت؟ این چه یزیدی بود؟
خنده دارترین داستان دنیا
خنده دارترین داستان دنیا را میخواهم برایتان تعریف کنم. فمنیست ها از طریق احمدی نژاد که ندا آقا سلطان را کشته بود افتادند به جان همه همه طرفداران ندا آقا سلطان. یا فمنیست ها فمنیست نبودند. یا احمدی نژاد احمدی نژاد نبود. یا ندا آقا سلطان ندا آقا سلطان نبود! ایشان نمیتوانستند تفاله های باقی مانده مذهب را که در روده شان گیر کرده بود دفع کنند.
۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه
در عصر گذشته خبر رسید که آقای پتراسیوس به دلیل روابط نامشروع از ریاست سازمان سیا استعفا داد. در اینجا ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد. اگر ایشان اینقدر مهم بود که رییس سازمان سیا بود چرا سر یک قضیه ای که اصلا ربطی به شغلش نداشت استعفا داد؟ دوما ایشان اگر رییس سیا بود چطور شد که اینقدر سوتی داد که طرف این کار را کرد؟ سوما حالا فوقش ایشون اینو گفت شما چرا نزدی زیرش؟ مردم ریختن سرت؟ بیخیال اون الکیه، بی محلی کن میرن! چهارما، میتونستی برش شکایت کنی از ایشون که دروغ گفته، حالا یا گفته یا نگفته! اگر نگفته به هر حال نوشتنش مناسب نبود شما بزن بهش. پنجما، ما نفهمیدیم روابط نامشروع خوبه یا بده؟ به هر حال ایشون با این کار خودشو از اسلام مبری کرده! ششما، اگر اینطور هست بیا خودت به زبون خوش بقیه اش ام بگو تا نیومدن اخاذی کنن مرگ یه بار شیون یه بار. هفتما، آقای پتراسیوس، برادر عزیز و متعهد، چرا این بی احتیاطی رو کردی؟ چرا کاری کردی که بنیان خانواده به هم بریزه؟ در نهایت یک پیشنهاد هم دارم. شما که رییس سیا هستی و از روابط نامشروع همه با همه خبر داری، این خانوم نه، اما اون کسی که مسوول اصلی این ماجرا هست، اونو پیدا کن روابط نامشروعشو تو گوگل به خودت ایمیل بزن...
۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه
در ویل بی
در نهایت برای حل مشکل به این نتیجه رسیدند که باید نفت همه جا را بین همه تقسیم کنیم به غیر از نفت خودشان را چون این بهتر است اگر همه چیز را بقیه از دست بدهند. آنها هم که آدمهای خوبی بودند، از همه چیز بهتر از همه استفاده میکردند، پس حقشان بود همه چیز دست آنها باشد البته به نظر خودشان! ایشان به مشکلات استخراج نفت اصلا اشاره ای نکردند... ایشان به این نکته که یک روز نفتشان تمام میشود همه اصلا توجه نکردند. ایشان به هیچی توجه نکردند.
۱۳۹۱ آبان ۱۸, پنجشنبه
پسداک سابق استاد سابق من
پست داک سابق (اکس پست داک) استاد سابق (اکس استاد) من، که با هم اختلاف داریم الان، ایمیل زده به من، استادم و رییس دانشکده، توش غر زده که تو نمیتونی فلان کنی و حق نداری و اینا! استاد سابق من روش ریپلای کرده، حرفشو تایید کرده. الان دو حالت وجود داره: 1) استاد سابق من به پست داک سابقش گفته تو یه ایمیل شوت کن، من روش ریپلای میکنم، که این خیلی ضایعس! 2) استاد سابق من خودش اصلا نمیدونه باشد چکار کنه، پست داک سابقش ایمیل میزنه، استاد سابق منم رو ایمیل پسداک سابقش ریپلای میکنه، که این خودش از اونم ضایع تره!
۱۳۹۱ آبان ۱۶, سهشنبه
زنده باد آزادی، ... باد فاشیزم
نظر به اینکه این انتخابات تمام شد به همین سادگی، اینجانب لازم میدانم چند چیزی را خاطر نشان سازم در باب این مسائلی که اتفاق افتاد. یک زمانهایی بود که واقعا بیم آن میرفت از جانب اینطرف که آنطرف واقعا برنده شود. البته آن طرف بوضوح گندش را در آورده بود همانطور که همیشه در میاورد. از این تیریپ ها که من حالا دیگر خیلی مهمم هر کاری خواستم میکنم. این تیریپ ها آیا به جایی میرسید یا نمیرسید ما واقعا بیخبریم. در این میان دموکراتهای کم عقل به میدان آمدند و با کم عقلی هر چه تمامتر سعی در چاره جویی کردند. ایشان از آن جهت که کله شان شق بود به افتضاح ترین روش های ممکن برای حل مسئله دست یازیدند. اینجانب اینجا از ذکر پاره ای از این موارد معذورم. اگر همینطور که اینها پیش میرفتند (میروند) پیش میرفتند (بروند)، واقعا معلوم نیست این قافله را عاقبت منزل به کجاست؟ ایشان به حدی گند دموکرات بازی را در آوردند که در مواردی کار به مسائل گانگستری کشید که اگر غیر از این میبود مگر میشد در عالمی که باید حتما دموکرات باشد و خیلی آزاد در آن حد که هر کس هر گندی خواست بزند و هیچ کس هم هیچی نگوید، در دنیایی که مفهوم ارزشها به کلی در آن از میان رفته است. خلاصه در چنین دنیایی بیشتر از همه میرود توی پاچه خود این دموکراتها چرا که فرض را بر آن گذاشته اند که دنیا سر چیز کار میکند! و لذا دنیا که سر چیز کار نمیکند و حتما دلیلی داشته است که قافله بشریت به این سرمنزل رسیده است، و همه چیز یک طوری کار میکند که اگر بخواهید یک روزه همه اش را عوض کنید نمیشود! این دسته در مواردی اقدام به اقدام علیه مسلمین کردند چنانکه تصمیم را بر آن داشتند که جهت دفع اسلام به اعراب جاهلیت اقتدا کنند! این شد باب قضیه اصلی. یکی دیگر از قضایای خیلی مهم این دوران قضیه چیز کردن بود، که اینها اینقدر چیز چیز کردند که چیز چیز کردنشان واضح بود خودشان پایه چیز کردن هستند! بعد یک مشت جوان جک جواد کاسه داغتر از آش شدند. بگذریم، اوباما افتاد توی هچل چنانکه آرزو میکرد این عده از همان ابتدا با گروه تیریپ مشکل دار و حوصله سربر اول که از جانب دیگر لگد میزدند در نیفتاده بودند. ایشان چنان استعداد خود را در خرابکاری به رخ کشیدند که ما را بر آن داشت اعتراف کنیم جنگ عراق که بهتر از این بود! این خنده دار ترین قضیه ای بود که ما با آن مواجه شدیم. در ادامه عده تیریپ بیا کنار زده شده و به نحو نالموسی خواسته های ایشان مورد توجه قرار گرفت که خیلی چی؟ ضایع هم نشوند چون صلاح نبود. بعد قضیه آرامتر شد و رامنی به عنوان یک ریپابلیکن معقول و با کلاس وارد مسئله شد. در این انتها هیچ کس، حتی خودم از نقش احمدی نژاد در این مسئله خبری نداریم. اینطور به نظر میرسد که ایشان از آنجا که طرفدار آزادی های همه جانبه از جمله آن آزادی هایی که شش نفر حق دارند بریزند توی خیابان به زور ملت را مجبور کنند لی لی راه بروند چون اگر کسی جلوی این کارشان را بگیرد دیگر آزادی به فنا رفته است، خلاصه از آنجا که ایشان طرفدار دنیایی هستند که هر کس هر کاری از دستش بر می آید بکند و به هر کس هر جور میتواند ضربه بزند و فقط قیافه مثبت بگیرد هستند، ایشان از این جهت به نظر طرفدار دموکراتهای کم عقل می آیند. این طور که واضح است جهت گیری سیاسی این جانب سیاست آمریکا را به چند دسته تقسیم میکند. 1) دموکراتهای خوب که جو زده نیستند 2) دموکراتهای کم عقل 3) ریپابلیکن های تیریپ بیا 4) ریپابلیکن های خوب. نظر به اینکه اینجانب از گروههای یک و چهار حمایت میکنم و اصلا حقوق و واکسیناسیون حیوانات و جک و جانورهای تپه کوامالا برایم مهم نیست. (شما بخوانید ناتزیگری احمقانه و آنارشی احمقانه!) گروه سه هم واقعا اعصابشو ندارم. نظر به اینکه اینجانب معتقدم آدمها هر کار خسته ای از دستشان برآمد از جمله شکنجه و ضایع کردن حقوق دیگران و کشت و کشتار فکر میکنم این انتخاب معقولی باشد.
پی نوشت: اینجانب با جانورهای همین خطه ارتباط صمیمی دارم (و ضمنا انسانها قدرتمندترین جانوران هستند) به همین دلیل احتیاجی به ارتباط با آن جانوارن برای اداره امور دنیا نیست.
پی نوشت: اینجانب با جانورهای همین خطه ارتباط صمیمی دارم (و ضمنا انسانها قدرتمندترین جانوران هستند) به همین دلیل احتیاجی به ارتباط با آن جانوارن برای اداره امور دنیا نیست.
اشتراک در:
پستها (Atom)