۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

هههه هههه! باز کالباث خورم اینطوری شدم. ههه! چرا هر وقت کالباث میخورم اینطوری میشه. ههه.. ذور ذدم به اینا ثابت کنم هههه هههههههه. وای خدا... مردم از خنده. پووووه.... ترکیدم هرچی کالباث تو دهنم بود پخش شده رو فرش. کالباث به جهنم چه طوری نوناشو از لای پرذ فرش در بیارم. ای وای! دههههههه... رفته بودم اونجا... ههههه. یه دوچرخه بوقی، خخخخب! بوق میزده اینطوری. آووژ دوووژ غاغوژژژ ژآغوژژژ... آهنگث حرفه ای بود. تا حالا اینقد ثاده نبود بخدا. هههههه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر