۱۳۹۲ خرداد ۱۱, شنبه

همینطور در زندگی دیگران

این ماجرایی که برایتان تعریف میکنم واقعیت دارد. اگرچه مطمئنم نود و هشت درصدش را باور نمیکنید. نمیدانم از کجا شروع کنم. یعنی ابتدایش را مطمئن نیستم از کجا خودم متوجه شدم. همیشه در یادها و خاطره هایم این یکی را از همه بیشتر یادم میاید که یک روز صندلی تکی کنار پنجره پق صدا کرد. طوری که توجه من را کاملا به خودش متوجه کرد. پق صدا کردنش مثل پق صدا کردن های گذشته اسباب و اثاثیه خانه ام نبود. من همیشه پق صدا کردن های گذشته را به پای انبساط و انقباض و از این جور مسائل گذاشته بودم. به همین خاطر هم هست که پق صدا کردن صندلی تکی کنار پنجره خیلی خوب یادم مانده است. به عبارت دیگر متوجه شده ام که صندلی تکی کنار پنجره قصد ارتباط برقرارکردن با من یا چیزی در فضای بیرون را داشته است. همین اتفاقها همینطور تکرار شد. هنوز چیزی آنقدر تغییر جدی نکرده است. اما چیزی مطمئن هستم این است که مسلما تاثیر نامحسوسی در زندگی من گذاشته اند همینطور در زندگی دیگران. فقط کسی درباره این چیزها صحبت نمیکند. اگر قرار باشد کسی سر صحبت را باز کند این من هستم و مسلما این کار را نخواهم کرد چون شما بدیهتا نود و هشت درصدش را باور نخواهید کرد و بعدا حتما همه تقصیرات متوجه من خواهند شد که چرا این اتفاقها برای شما نمی افتند. برای اینکه به خودم ثابت کنم صندلی تکی کنار پنجره الکی پق صدا نمیکند از دوست فیزیکدانم درخواست کردم محفظه ای شیشه ای درست کند که دمای هوا در آن تغییر نمیکند و صندلی تکی را برای مدتی طولانی در این محفظه نگهداری کردم. در این حالت امکان هرگونه پق صدا کردن به دلیل انبساط و انقباض مردود بود. 

وقتی دوست فیزیکدانم دلیل این را از من جویا شد گفتم من به صندلی علاقه بیش از حد دارم و شنیده ام دمای هوا برای اصطکاک و انقباض وسایل خانگی بخصوص صندلی تکی کنار پنجره خوب نیست. به هر حال دستمزد دوست فیزیکدانم را برای ساخت محفظه شیشه ای تمام و کمال پرداخت کردم به همین دلیل جای نگرانی نبود. با وجود همه این کارها شاهد بودم که چندین بار دستگاه ضبط صدایی که درون محفظه شیشه ای جاسازی کرده بودم صدای پق صدا کردن صندلی تکی را در طول چند ماه ضبط کرده بود. میشد این را به گرمای حاصل از دستگاه ضبط صدا و کارکردن آن به طور مداوم ربط داد اما من کاملا این را بعید میدانم. چیزی که من را مطمئن تر میکند اتفاقهای مشابه دیگر بود. مثلا جاروبرقی همیشه صدای گوشخراشی دارد. اما بعضی وقتها صدایش را بی دلیل تغییر میدهد. درست مثل همه بغل دستی هایم که همیشه در مدرسه میخواستند با من دوست بشوند. یک روز تعمیرکار را صدا کردم و او هم کاملا تایید کرد که صدای جاروبرقی گاهی اوقات غیر عادی است. حتی صندلی تکی کنار پنجره درست وقتی دوست تعمیرکار از در وارد شد پق صدا کرد. 

چند روز بعد بلافاصله بعد از پق صدا کردن صندلی تکی یخچال هم پق صدا کرد. بعد بطری آب معدنی روی میز به زمین افتاد. بعد جاروبرقی بی دلیل شروع به کار کرد. محفظه شیشه ای که دوست فیزیکدانم برایم درست کرده بود شروع به لرزیدن کرد. زمین زیر پایم تکان خورد و همه چیز برای مدت کوتاهی از حالت عادی خود خارج شد. بعد از این مدت کوتاه زمین از تکان خوردن ایستاد. دستگاه ضبط صدایی که در محفظه جاسازی کرده بودم پق صدا کرد. جاروبرقی از کار افتاد. پخچال دوباره از صدای عادی خودش برای اعلام آمادگی جهت کار کردن استفاده کرد. بطری آب که داشت روی زمین قل میخورد به پایین کابینت برخورد کرد. دوست فیزیکدانم با من تماس گرفت و پس از سلام و احوالپرسی خواست بداند آیا صندلی تکی کنار پنجره هنوز پق صدا میکند یا نه؟

در همین حین صندلی تکی کنار پنجره پق صدا کرد. من نیم نگاهی به صندلی تکی کنار پنجره کردم. گوشی را به دهانم نزدیک کردم و گفتم پیش پای شما پق صدا کرد. دیگر به پق صدا کردنهایش عادت کرده ام. بعد پرسیدم مطمئنید که محفظه شیشه ای دمای ثابتی دارد؟ چون من به این قضیه مشکوک شده ام. دوست فیزیکدانم با تعجب از سوال من پاسخ داد هر چیزی ممکن است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر